انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر

ساخت وبلاگ
موضوع انشا: تب داغ عاشقی باران دوباره میخواهدبا احساسم بازی کند،چون تارهای گیتارمینوازد وموهای خیسم راکه باد با خود این طرف وآن طرف می برد،نسیم ملایمی که دیگرآرامبخش روح لطیفم نیست!واشکهایی که بی اختیار روی گونه هایم سرمیخورد وچون شوری نمک لبهای زخمی ام رابه دردمی آورد؛ تا برسدبه شانه های ناآرامم. بوی نم باران که در فضا می پیچد عطر خاطراتی که به مشامم می رس انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 238 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: سفرنامه خیالی یکی از روزهای سرد زمستان که زمین لباس سفید برتن کرده بود در راه رفتن به مغازه بودم که چشمم به مورچه ای افتاد که با دستانش بر سر خود میزد و می گفت:”کمک ،به دادم برسید “نزدیکتر که شدم از او پرسیدم “مگرچه شده که این قدر فریاد می زنی ؟ گفت زمین غذاهای مارا می بلعد. با دستگاهی که داشتم خودم را کوچک کردم به داخل که رفتم دیدم که راست می گ انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 298 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: دختر دختر یعنی تمامِ لحظه‌های خوبِ لبخندهای خدا از تَهِ دل از ابتدای ریشه زدنِ ریشه‌های زندگی در خاکِ وجودِ تک تکِ انسان‌ها.دختر یعنی کاشتنِ هر روز یک درخت و کمک به سبزتر کردنِ صمیمیتِ انسان‌ها. دختر تنها کسی است که روزی خدا پنجره اتاقش را باز کرد و پروازش داد روی زمین. در مسیر راه کم کم بال‌هایش از بین رفت و شکلِ زیبایی گرفت. او شد تنها کسی که انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 305 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: بازنویسی ضرب المثل از ماست که بر ماست! در زمان های قدیم تاجری والا مقام در امر تجارت بود . مقام تاجر به قدری در فلک قرار داشت که او را به تاجر الدوله ملقب کرده بودند. وی چنان مقام خویش را والا گرفته که کسی جز خود و فردی دیگر را قبول نداشته ،و آن فرد کسی نبود جز تک پسرش فیض .تاجر از این بی خبر بود که روزی غرورش باعث زمین خوردن وی می شود گویا لنز انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 423 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: شب های من شب است و دیر وقت آسمان تاریک تاریک خالی از ستاره، خوابم نمی آید در کنار پنجره نشسته ام به تماشای شاخه های درخت که باد آنها را به لرزش درآورده است.پنجره را باز میکنم چه هوای خوبی خیلی خنک است، هرچند هوا تاریک است ولی میتوان تشخیص داد که ابریست آری این باد هم باد بارانیست .چه شب آرام کننده ای کاش ابری نبود و ستاره بود تا عاشقانه می شد ، انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 288 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: تنها به درجه ای از زندگی رسیده ام که تنهایی را به شلوغی ترجیح میدهم!دوست دارم دور باشم از این آدمهایِ نامَرد!ازاین آدم هایی که فقط ادعا میکنند که همیشه همراهت هستند و حتی یک لحظه هم از دوست داشتنت دست برنمیدارنداین افراد همان کسانی هستند که ساعاتی بعد درحالیکه درحالِ ترک کردنت هستند لبخندی میزنند و به راهشان ادامه میدهند!حال...من مانده ام و این انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 249 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: درخت وارونه درختی که پا در هواست، در خیال من مانند کوزه ای به رنگ سبز بود یا ریشه هایش جای اینکه روی زمین گسترده شوند در ابر ها فرو رفته و شاخه و برگش به جای آسمان در زمین وسیع شده بودند، ریشه های درختانی که کنار هم رشد میکردندو به سوی آسمان رفته و به هم پیچیده شده بودند و منظره ی خارق العاده ای به جای گذاشته بودند. شاخه هایش نیز مانند ریسمانی ر انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 322 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

نگارش دهم درس هشتم نوشته های داستان گونه صدای سوت قطار که در فضا پیچید،پدر به ساعت ایستگاه نگاهی کرد.تا وقت حرکت چند دقیقه بیشتر باقی نمانده بود. در چند قدمی او،نزدیک چمدان ها،همایون کنار مادرش غمگین ایستاده بود. پدر نزدیکش رفت،دست روی شانه اش گذاشت و گفت:«کم کم باید راه بیفتیم.»همایون،مضطرب و منتظر. به اطرافش نگاه میکرد. حواسش به پدر نبود؛انگار با خودش حرف انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 270 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: نویسندگی نویسندگی یک شغل نیست بلکه هدف است برای نویسنده شدن باید یک هدف داشته باشی نویسنده میخاهد تمام درد های زندگی اش را دریک جمله به پایان برساند من دارم دوباره میگم نویسندگی یک شغل نیست بلکه غرور است تکبر است برای نویسنده شدن باید چندبار غرورت له بشه تا بتونی بقیه رو درک کنی و بتونی بنویسی در وجود یک نویسنده یک غم است که تو وجود منو تو انسان انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 266 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56

موضوع انشا: درد مزمنساعت ک جلو میرود شب ک میشود، از دوازده ک میگذردقلب تند میزند، نفس ها عمیق میشوند، فکر ها طولانی میشوند، انگار ک تمام تنت پک و پک هوای پر سرب است ک میکشد درون خودش.اصلا چه کسی با شب و واژه ی تاریکی مشکلی پیدا کرده ک هرشب شده عذابِ ما؟ کسی ناراحتش کرده شب را؟ ماه چرا دلگیر میتابت امشبی ک باید خوب باشم، باید پای قول هایم قاطع بایستم.[ensha انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت: 23:56